یه وقتایی وقتی یه متنی رو مثل این (http://castle.blog.ir/post/doc) میخونی با خودت میگی "چه قشنگ" و هِی پرت میشی تو دلت و انعکاسش رو می‌شنوی:

چه قشنگ.

چه قشنگ.

چه قشنگ.

انگار دلت مثلِ یه غار تنهاییه که توش یاری جایی رو به خودش اختصاص نداده و دِلانه‌هات رو هِی می‌شنوی و می‌شنوی و فقط می‌شنوی از پژواکشون، نه از درِ گوشی‌های دلبرانه. ولی اگه یار بود، وای که اگه یار بود. دیگه پژواک وانعکاس و غار و تنهایی رو نَمَنه؟ قبلِ حتی یه حرف؛ بـــغـــل!.

+ با گوشی پست گذاشتم، هر کاری کردم لینک نمی‌شد! (:

+ دیگه دلم خیلی تنگ شده. (((:


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها